درخواست احترام برومند از مردم در شب چله

به گزارش مجله جاودان، تهران (پانا) - مهم ترین اتفاق در شب بلندِ یلدای سال جاری، دور از هم بودن و همدلی و بیداری است، یعنی بدانیم در اطراف مان چه می گذرد، در شب های زمستان حتما افرادی هستند که بیشتر از اوقات دیگر نیازمند یاری ما هستند، هوای آن ها را داشته باشیم.

درخواست احترام برومند از مردم در شب چله

به گزارش ایسنا، صفحه مجازی قصه های تهران با تهیه برنامه ای با نام قصه های شب چله برای دور از هم بودن مردم در شب یلدای کرونایی سال جاری؛ اقدام به تهیه دو برنامه 40 دقیقه ای با حضور هنرمندان نموده و در هر برنامه هر کدام از هنرمندان به بیان خاطرات خود از یلدای سال های گذشته می پردازند.

احترام برومند - هنرمند پیشکسوت - نیز یکی از مهمانان قصه های شب چله است که از خاطرات این شب ها از گذشته تا امروز می گوید.

شب یلدا، شب دور هم بودن است، شب جمع شدن عظیم و کوچک دور هم، عظیمترها، بچه های قد و نیم قد، نوه ها و نتیجه ها و ندیده ها.

اما سال جاری استثناست، ما در سال های بلند زندگی خود، شب های یلدای جور واجوری دیدیم، شب هایی که دور همدیگر تلویزیون می دیدیم، آلبوم خانوادگی را ورق می زدیم، خاطرات عظیم ترها را گوش می کردیم و همه جور شب یلدا دیدیم،اما امشب استثناست. خاطرات شب یلدا را دوره می کنم.

وقتی خانه پدر و مادرم بودم، یادم می آید کرسی تمیز و قشنگی که مادرم داشت که زیر آن کرسی رفتن هم برای خودش آدابی داشت. وقت می خواستیم زیر آن کرسی برویم یا دور آن بنشینیم باید لباس خود را عوض می کردیم، دست و روی خود را می شستیم، حتا پا را زیر آب سرد شیر حیاط می شستیم، می رفتیم و می خزیدیم زیر کرسی، شب یلدا که دیگر دور کرسی نشستن مان حتمی بود. در آن مجمعه مادرم ظرفای جور واجور می گذاشت، کاسه های کوچک، انار دون نموده، آجیل مشکل گشا، نخودچی کشکش، برگه هلو و زردآلو و هندوانه که از قبل وسط کرسی بود، اما هیچ گاه تخمه نداشتیم.

برومند در ادامه سراغ خاطرات یلدایی بعد از ازدواجش می رود و این طور ادامه می دهد: وقتی ازدواج کردم شب یلدا خانه عظیمترها بودیم. خانه پدرِ شوهرم، بعد دیگر تعریف ها، حرف ها و مراسم فرق می کرد. بعدتر که دیگر پدر و مادرها نبودند، ما شدیم عظیمتر، یادم می آید شب های یلدا همه فامیل، بچه ها، خواهرها و برادرها، همه خانه ما بودند، من هم از چند روز قبل، بشور و بپز و بخر و بیار و بردار.

این هنرمند در ادامه صحبت هایش به این نکته تاکید می نماید که راستی وقتی که آدم در عین خوشی، لحظات و ساعت های خوب است، آن قدر که باید قدر آن لحظه ها را نمی داند و می گوید: آن شب ها هم گذشت، اما رفاقت ها، دوستی ها و مهربانی ها باقی ماندند، این مهربانی ها می تواند اگر غم و فقدانی از دوستی ها هم هست، از دل تو پاک کند. مهم دور هم بودن و همدلی و خوشگلی و بیداری در این شب بلند است.

منظورم از بیداری یعنی این که بدانیم در اطراف مان چه می گذرد، حتما افرادی در شب های زمستان هستند که بیش از اوقات دیگر احتیاجمند یاری ما هستند، حتما دوستانی هستند که بیشتر احتیاج به محبت دارند، هوای آن ها را داشته باشیم.

برومند به داستان های گفته شده در کودکی اش اشاره می نماید و می گوید: می گویند چله عظیمه به چله کوچیکه در شب یلدا می گوید؛ من دارم می رَم که یخبندان کنم و مردم را سرما بدم و ناخوش کنم و دیگر کاری برای تو باقی نمی ماند برای این که چله عظیمه از سی ام آذر است تا دهم بهمن.

چله کوچیکه هم به چله عظیمه جواب می ده؛ من میرم کمر پیرزن ها را از سرما تا می کنم قنداق تفنگ سربازها را کاری می کنم که یخ بزنه و بچه های توی ننو رو سرما می دم

چله عظیمه می گه تو هیچ کاری نمی تونی بکنی چون پشت تو بهاره و زور تو به بهار نمی رسه

این هنرمند در ادامه این بیت شعر را می خواند؛ ببین چگونه قناری زشوق می لرزد/نترس از شب یلدا بهار آمدنی است.

برنامه قصه های شب چله با حمایت منطقه فرهنگی گردشگری عباس آباد اجرا می گردد.

منبع: خبرگزاری پانا
انتشار: 4 بهمن 1399 بروزرسانی: 4 بهمن 1399 گردآورنده: javedandld.ir شناسه مطلب: 1414

به "درخواست احترام برومند از مردم در شب چله" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "درخواست احترام برومند از مردم در شب چله"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید