سریال گیسو؛ شکست تمام عیار؟!
به گزارش مجله جاودان، آن دسته از کاراکتر هایی که در عاشقانه معرفی شده بودند، در گیسو هم بدون تغییر و تحول خاصی حضور دارند و بعضی از کاراکتر های نو هم قرار است جای خالی نقش هایی را که به هر علت امکان ادامه حضورشان میسر نشده، پر نمایند.
فرهاد خالدی نیک| منوچهر هادی پس از ساخت سریال انتقادبرانگیز دل سراغ پروژه گیسو رفت. سریالی که در واقع دنباله ای بر عاشقانه محسوب می شد و می توانست با توجه به پیروزیت نسبی آن در جذب مخاطب، به نوعی بازگشت هادی به جریان اصلی سریال سازی تلقی گردد.
اما گیسو هم نتوانست پیروز باشد و اعتبار دوباره ای برای منوچهر هادی دست و پا کند. کارگردانی که زمانی گمان می شد صاحب اندیشه و دارای نگاهی متفاوت با سایر کارگردانان فیلم های تجاری و گیشه پسند است و حالا با عملکرد سؤال برانگیزش خیلی ها را ناامید نموده است.
شاید اصلی ترین نقطه ضعف گیسو را باید در فیلم نامه آن جست وجو کرد. فیلم نامه ای به قلم علیرضا کاظمی پور و سعید جلالی که نه تن ها فاقد قصه ای منسجم و درگیرنماینده است، بلکه حتی در زمینه شخصیت پردازی هم به شدت لنگ می زند و کاراکتر هایی فاقد هویت با کارکردی تیپ گونه را پیش روی مخاطب قرار می دهد.
آن دسته از کاراکتر هایی که در عاشقانه معرفی شده بودند، در گیسو هم بدون تغییر و تحول خاصی حضور دارند و بعضی از کاراکتر های تازه هم قرار است جای خالی نقش هایی را که به هر علت امکان ادامه حضورشان میسر نشده، پر نمایند.
این چنین است که با عدم امکان بازی مهناز افشار و پانته آ بهرام، به ترتیب هانیه توسلی و سانیا سالاری جایگزین شده اند، ولی این جابه جایی ها نه تن ها تأثیری در بهبود قصه پردازی و فرایند خلق شخصیت های سریال نداشته، بلکه با واردکردن داستانک هایی سطحی و نه چندان باورپذیر، سریال را حتی از چشم مخاطبان عادی هم می اندازد.
مخاطبانی که گویی آقای هادی آن ها را به شدت دست کم گرفته و گمان می نماید همچنان می تواند با ساختاری کم و بیش مشابه سریال های نازل ترکیه ای، ایشان را راضی نگه دارد. شاید به همین علت است که از حضور چهره هایی مانند محمدرضا گلزار، هومن سیدی، ساره بیات و حتی جولیا پانلی بهره می برد و تمام مدت حواسش هست که تصویری بزک نموده و مجذوب کننده از آن ها ارائه کند.
در چنین شرایطی حتی بازیگری مانند بهاره رهنما هم با استایل تازهش به قصه اضافه می گردد تا شاید یکی از داستانک های فرعی سریال هم واجد مجذوب کنندهیت های بصری مد نظر فیلم ساز گردد.
بدیهی است که با چنین نگرش و رویکردی آنچه در اولویت قرار ندارد، قصه و فیلم نامه ای است که در واقع باید سنگ بنای هر اثر نمایشی باشد. این چنین است که قصه کم اوج و فرود و با ریتم کند سریال گیسو به سرعت حوصله مخاطب دقیق و نکته سنج امروزی را سر می برد.
مخاطبی که هم زمان در حال تماشای سریال های روز دنیاست و مدت هاست از تماشای چنین آثار سطحی و پیش پاافتاده ای فاصله گرفته است. اثری آن چنان سطحی که با توجه به کوچ مهناز افشار، به ناچار بهانه کلیشه ای و گل درشت جراحی پلاستیک شخصیت گیسو را مطرح می نماید.
بهانه ای که در سریال های گوناگون به گونه ای شاهدش بوده ایم و این بار به ابتدایی ترین شکل و سؤال برانگیزترین حالت ممکن با آن روبرو هستیم. با این همه، سؤالی که بیش از همه فکر را درگیر می نماید این است که بازیگرانی مانند هومن سیدی، حسین کمک و هانیه توسلی چرا و به چه قیمتی حاضر به ایفای نقش در چنین مجموعه غیر قابل دفاعی شده اند؟
حقیقت این است که اگر روزی، روزگاری سریالی مانند عاشقانه مورد توجه نهاده شد، به این علت بود که سریال های شبکه نمایش خانگی تازه در اول راهی دور و دراز بودند و پلتفرم ها این چنین توسعه نیافته و همه گیر نشده بودند. آن روز ها تازه فصل اول سریال شهرزاد عرضه شده بود و خبری از سریال های پیروزی که بعد ها فراوری شدند و به نمایش درآمدند، نبود.
علاوه بر این به نظر می رسد گذشته است دورانی که حضور بازیگران غالبا سینمایی در قالب یک سریال خوش سر و شکل، می توانست توجه طیف گسترده ای از مخاطبان را جلب کند. ساده انگارانه است اگر گمان کنیم مخاطب امروزی، همان مخاطب پنج سال پیش است و با همان فرمول های نخ نما شده می توان رضایت خاطرش را فراهم کرد.
تجربه نشان داده با نمایش مجذوب کنندهیت های ظاهری بازیگران و استفاده از لوکیشن های لاکچری شاید بتوان فیلمی 90 دقیقه ای ساخت و روانه اکران کرد و تنها به فروش گیشه، دل خوش کرد، ولی اگر قرار باشد همین فرمول امتحان پس داده را برای سریالی چند قسمتی به کار برد، نتیجه چیزی جز شکست نخواهد بود.
شکستی مانند شکست تمام عیار کارگردانی که کاش دانسته ها و خلاقیت های هنری اش را فدای منافع مادی حاصل از این قبیل پروژه های معلوم الحال نمی کرد!
منبع: فرادید