بچه ها چگونه مرز بین خیال و واقعیت را درک می کنند؟
به گزارش مجله جاودان، بچه ها به ویژه آن هایی که خردسال ترند، اغلب در تخیلات خود غوطه ور می شوند. در نتیجه والدین، معلمان و حتی دانشمندان تصور می کنند که آن ها قادر به تشخیص واقعیت از جهانی خیالی خود نیستند. با این حال، تحقیقات نشان می دهد که بچه ها مرزهای خیال و واقعیت را بهتر از آنچه بزرگسالان تصور می کنند، متوجه می شوند. درحقیقت، بچه ها مانند بزرگترهایشان از بسکمک از سرنخ ها برای تشخیص واقعیت از خیال کمک می گیرند. هرچند بچه ها خردسال به میزان بزرگسالان قادر به تشخیص خیال از واقعیت نیستند اما با رشد یافتن و کسب دانش بیشتر از جهان، در این زمینه توانمندتر می شوند.
چگونه رشد بچه ها بر درک آن ها از واقعیت و خیال تأثیر می گذارد؟
بچه ها در حدود 2 سالگی، یک بازی به نام بازی وانمودی را شروع می کنند. آن ها موجودات خیالی مانند بابانوئل یا پری قصه ها را باور می کنند و اغلب دوستانی خیالی دارند. در واقع، تشخیص واقعیت از خیال برای بچه ها خردسال در این سنین کار ساده ای نیست.
بین سنین 3 تا 10 سالگی، توانایی درک بچه ها از مسائل مختلف پیچیده تر می شود. به طور مثال، بچه ها در ابتدای دوران پیش دبستانی دوست دارند این طور باور کنند که هرآنچه در تلویزیون می بینند، واقعی است. بااین حال، در سن 5 یا 6 سالگی متوجه می شوند که اگر چیزی مانند جلوه های ویژه یا انیمیشن، واقعیت های فیزیکی را نقض کند، واقعیت ندارد.
علاقه بچه ها به بازی وانمودی در سنین 5 تا 8 سالگی کمتر می شود. آن ها در این سنین کمتر از گذشته به فانتزی و خیال اعتقاد پیدا می کنند.
پس از آن، در سنین 8 تا 12 سالگی به طور فزاینده ای به واقع گرایی متمایل می شوند و از طریق اسباب بازی ها، بازی ها و سرگرمی های خود در پی درک جهانی واقعی هستند. بچه ها در این مرحله از رشد، به منتقدان سرسخت برنامه های تلویزیونی که واقع بینانه نیستند، تبدیل می شوند. تقریبا در همین مرحله است که بچه ها علاقه خود به بازی وانمودی را کم کم از دست می دهند.
بچه ها از چه سرنخ هایی برای تشخیص واقعیت و خیال استفاده می کنند؟
بر اساس پژوهش های انجام شده، بچه ها و بزرگ سالان برای تشخیص واقعیت از خیال از روش های مشابهی استفاده می کنند. این روش ها گاه به صورت عمومی است و گاه شکل تخصصی تری به خود می گیرد.
1. ارزیابی موقعیت بر مبنای شرایط
وقتی به بزرگ سالان اطلاعات نوی داده می شود، صحت آن را بر مبنای سرنخ ها و اطلاعات زمینه ای که در ارتباط با آن دارد بررسی می کند. امروزه با وجود منابع اطلاعاتی بسیار فراوانی که وجود دارند و افراد موضوعات را بر اساس آن ها سبک و سنگین می کنند، ارزیابی موقعیت ها بسیار چالش برانگیزتر شده است. بااین حال، به طورکلی، باید بپذیریم که اگر در وبلاگ یا یک شبکه اجتماعی خبری درباره کشف موجودات فضایی بخوانیم چون قبلا چنین چیزی نشنیده ایم، نسبت به آن خبر شک می کنیم. در عوض، اگر چنین اخباری را از منبعی مانند ناسا بشنویم، بیشتر احتمال دارد که آن را باور کنیم.
در سال 2006 در دانشکده روان شناسی دانشگاه تگزاس بر بچه ها 3 تا 6 ساله پژوهشی انجام شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که زمانی که با این بچه ها درباره حیواناتی که نمی شناسند صحبت می شود، از سرنخ های زمینه ای یا موجود خود استفاده می کنند. آن ها زمانی که می شنیدند که اژدها یا ارواح سرگردان حیوانات را گرفتار کرده اند نسبت به زمانی که می شنیدند که پزشکان یا دانشمندان این حیوانات را گرفته اند، کمتر موضوع را باور می کردند. دلیل آن هم این بود که درباره موجودات خیالی مانند اژدها اطلاعات کمتری داشتند تا پزشکان و دانشمندان که واقعیت دارند.
2. دانش قبلی یا موجود
یکی دیگر از کارهایی که بزرگ سالان در هنگام مواجهه با اطلاعات نو انجام می دهند، مقایسه آن با دانشی است که از قبل در آن رابطه دارند. اگر دانش قبلی، آنچه می شنوند یا می بینند را تأیید می کند، تصمیم می گیرند که این اطلاعات قابل قبول است. در صورتی که اطلاعات نو بر اساس دانش قبلی آن ها منطقی به نظر نرسد هم آن را نادرست می دانند و رد می کنند.
علاوه براین، بزرگ سالان دوست دارند بچه ها را با داستان هایی درباره اتفاقات جادویی و موجودات خارق العاده مثل گرگ های سخن گو، خانه های آب نباتی و مانند آن سرگرم کنند. این مسئله باعث می شود که بچه ها به فانتزی و موجودات خیالی بیشتر علاقه مند شوند. بااین حال، آن ها با بالغ شدن و کسب دانش بیشتر درباره جهان پیرامون خود بیش از پیش توانایی تشخیص دقیق واقعیت از خیال را به دست می آورند.
3. ارزیابی تخصصی
با اینکه بسکمک از اطلاعاتی که بزرگ سالان و بچه ها به دست می آورند، نتیجه تعامل با دیگران است اما ما حرف هر کسی را باور نمی کنیم. به طور مثال، اگر موضوعی را از زبان یکی از آشنایان خود در لینکدین بشنویم، آن را بیشتر باور می کنیم تا زمانی که همان موضوع را در پست اینستاگرامی دوست درگیر با توهم توطئه خود بخوانیم.
تحقیقات نشان می دهند که بچه ها هم همین کار را انجام می دهند. در پژوهشی که در انگلستان درباره بچه ها انجام شد، از آن ها پرسیدند که آیا نوعی از ماهی واقعی است یا خیالی. آن ها در پاسخ به این سؤال به نظر یک صاحب باغ وحش بیشتر از یک سرآشپز اعتماد کردند. دلیل آن هم مشخص است. اولی نسبت به دومی در زمینه حیوانات اطلاعات بیشتری دارد و در این زمینه کارشناس محسوب می شود.
چگونه بزرگ سالان می توانند به بچه ها در تشخیص واقعیت از خیال کمک کنند؟
بچه ها می دانند که بزرگ سالان آگاه تر از آن ها هستند. بنابراین، احتمال اینکه اطلاعاتی که از بزرگ سالان می گیرند را در مقایسه با اطلاعاتی که از هم سالان خود گرفته اند باور کنند، بیشتر است. در نتیجه، بزرگ سالان می توانند در کمک به بچه ها برای تشخیص واقعیت از خیال و فانتزی نقش مهمی ایفا کنند.
والدین کودک می توانند در حین داستان گویی یا تماشای فیلم یا سریال در کنار او حضور داشته باشند تا به سؤالات احتمالی او پاسخ دهند و سوءتفاهم هایش درباره واقعی یا غیرواقعی بودن مسائل را برطرف کنند. تلاش برای افزایش سواد رسانه ای کودک هم به او کمک می کند تا مرز میان واقعیت و خیال را درک کند.
به این ترتیب، اگر فرزند شما به موجودات خیالی مثل پری قصه ها اعتقاد دارد، دلیلی ندارد که او را ناامید کنید. بچه ها زمانی که متوجه می شوند این موجودات واقعیت ندارند، نسبت به بزرگ سالان بی اعتماد نمی شوند.
علاوه براین، به آن ها فرصت می دهد تا توانایی های خود برای درک مرز میان واقعیت و خیال را تقویت کنند. به هرحال، آن ها زمانی که بزرگ تر می شوند، دانش و تجربه کافی به دست می آورند و متوجه واقعیت های گاه تلخ اطراف خود می شوند.
منبع: verywellmind
منبع: دیجیکالا مگ